۱۳۸۴/۰۸/۱۶


این زندگی دیگر برایم معنایی ندارد
در این غربت و تنهایی ،...
تکه ای سیم برمیدارم و به سمت پریزبرق میروم
دو طرف سیم را لخت میکنم و یک طرف آن را با دستم میگیرم
طرف دیگرش را به سمت پریز می برم
.
.
.
.
.
ا ( صوت تعجب)
این چرا اینجوری ؟ چرا سه تا سوراخ دارد؟توی کدام سوراخ بکنم؟
" این خارجی ها عجب مردمانند سگ را گشاده وسنگ را بسته اند ".
وقتی میگویند این خارجی ها کافرند ، راست میگویند.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?