۱۳۸۶/۰۶/۰۲
این چند وقته یکسری مشکلاتی دارم که نمیخواهم بنویسم (و نه اینکه نمیتونم).مقداری کم حرف .مقداری پر کار . مقداری فکری.مقداری حساس.مقداری کم خواب.مقداری کم نویسنده.مقداری کم روزنامه.مقداری بیش موسیقی و مقداری پر خاطره تر شده ام.
۱۳۸۶/۰۵/۲۲
مثل اینکه من هم دارم همان راهی را میروم که دلتنگستان میرفته است یعنی اولش شاکی بازی از دست در و دیوار بعدش دچار خود شاکز زدگی مزمن بعد از بعدش حالت نیهلیسمی بعد از بعد بعدش به حالت گرگ باران دیده -خورده- در آمدن که این حالت به همراه اعتیاد شدید به وبلاگ نویسی به سراغ آدم میآید و بعد از اون همه بعدش هم دیلیت کردن تمپلیت وبلاگت برای باز یابی هیستوری از دست رفته وبلاگ و آخر از همه مرور هیستوری بازیافت شده.قدم بعدی را هم چون نرسیده ام نمیدانم چیه!
برچسب‌ها: دنیای تکراری
