۱۳۸۶/۰۸/۰۲
" Sparks can become flames. A paper can become an airplane. A look can become a kiss. A walk can become a journey. What can you become ? "
** I should mention that this sentence is not mine and I took it from someone's weblog.And also the picture's right belongs to Corbis.
۱۳۸۶/۰۷/۱۶
این چند وقته چیکار میکردم؟
جسته و گریخته خودمو برای یه امتحان آماده میکردم.
کلی سفر درون شهری کردم و یک سفر برون شهری.
کلی خودم را محاکمه کردم و جالب اینکه این بار هیچ جوری نتونستم تبرعه بشم.
کلی موسیقی تکراری و به دردنخور گوش کردم.
کلی زندگی نکردم.
کلی کم حرفی کردم.
کلی شک کردم.
کلی کتاب کودکان خوندم-مونولیتو-میدونی خوبیش چیه؟اینه که به هیچ چیز فکر نمیکنی.
میبینی؟بهت گفته بودم که حالم اصلا خوش نیست.نگفته بودم؟!بهت گفته بودم که خیلی دلم میخواد برم چند وقتی بیمارستان روانی بستری بشم.نگفته بودم؟!
حالا که چی؟
منم همینو به خودم گفتم.گفتم این زندگی منه.این زندگی منه و نه هیچ کس دیگه.من درستش میکنم.تا حالا نکردم؟
کردم.
ولی خوبیش میدونی چیه؟اینه که این یه مسئله کاملا شخصیه.صد در صد شخصی
برچسب‌ها: دلتنگی
