۱۳۸۵/۰۲/۱۸
یک سال است که میشناسمت ولی تو حتی یک ثانیه
یک سال است که با تو حرف نمیزنم و تو هم هیچگاه
یک سال است که این چیز شروع نشده را تمام میکنم
یک سال است که یک چیزی اینجام گیر کرده ولی تو نمیدانی
.
.
.
.
.
.
.
.
بابا جون مادرت از من بکش بیرون
یک سال است که با تو حرف نمیزنم و تو هم هیچگاه
یک سال است که این چیز شروع نشده را تمام میکنم
یک سال است که یک چیزی اینجام گیر کرده ولی تو نمیدانی
.
.
.
.
.
.
.
.
بابا جون مادرت از من بکش بیرون