۱۳۸۵/۰۲/۰۷
یارو میگفت سردم
میگفت اینجا چقدر سرد است
میگفت بدنم کرخ شده
من می گفتم مگه میشه!
میگفتم حتما داره مزخرف میگه
توی آفتاب مگه میشه کسی سردش بشه؟
.
.
.
آره میشه
تنم حس نداره
هیچی حس نمیکنم
هیچی
هیچی...
میگفت اینجا چقدر سرد است
میگفت بدنم کرخ شده
من می گفتم مگه میشه!
میگفتم حتما داره مزخرف میگه
توی آفتاب مگه میشه کسی سردش بشه؟
.
.
.
آره میشه
تنم حس نداره
هیچی حس نمیکنم
هیچی
هیچی...
۱۳۸۵/۰۲/۰۲
آسمان آبی است
خاکستری نیست
سالهاست که این آسمان خاکستری رااز فرهنگ لغاتش پاک کرده است
آسمان آیی است . آبی آبی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ای گور بابات . پدرسگ !!!!!!!!!!!
توی این آسمان آبی پرنده ی اسهالی هم پیدا میشه.
۱۳۸۵/۰۱/۲۱
گریزی نیست
هیچ گریزی نیست
حوسم در مقابل حوست همواره سرابی بیش نبوده است
تو مرا چنان به خود میخوانی که برایم گریزی نیست
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آخه پدرسگ , اینقدر گنده ای که از دست نیروی گرانشت نمیشه در رفت.
هیچ گریزی نیست
حوسم در مقابل حوست همواره سرابی بیش نبوده است
تو مرا چنان به خود میخوانی که برایم گریزی نیست
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آخه پدرسگ , اینقدر گنده ای که از دست نیروی گرانشت نمیشه در رفت.
۱۳۸۵/۰۱/۱۷
سااااااااااااااااااااااااااااکت
س س س س س س س س س س س س س س س س س س س س س س س
وقتی میگم خفه شو
یعنی
.
.
.
.
خ
.
.
.
ف
.
.
.
شو
دارم یه چیز واقعا خوب می خونم .