۱۳۸۵/۱۱/۰۸

به نظرم یک مدتی نباشم.تا بعد.

۱۳۸۵/۱۱/۰۵


نکاتی چند از ذهن خراب من :

۱) با صدای جیرجیرک و صدای پرنده های جنگل خیلی حال میکنم.


۲) به بهانه شصت و سومین سال تولد فرهاد مهراد :

اول اینکه من صدای فرهاد و آهنگ هایش را خیلی دوست دارم و از اونهایی است که من زندگیمو باهاشون سر میکنم.ثانیا اینکه با نوار کنسرت فرهای خیلی حال میکنم.ثالثا اینکه ( این اطلاعات را در ویژه نامه پنجشنبه های روزنامه اعتماد (بدون ملی) دیدم و به نظرم جالب آمد که بنویسم . نوشته متعلق به الف.نجوا است و این نوشته های زیر فقط رو نویسی است)

آهنگسازی:

تو را دوست دارم.شعر از اخوان ثالث
کوچ بنفشه ها با شعر شفیعی کدکنی
کتیبه با شعر فریدون رهنما
گاندی با شعری از مهاتما گاندی و ترجمه شعر از محمد حسین آریا
وقتی که بچه بودم با شعر اسماعیل خویی


آلبوم ها :

۱) آیینه ها( مسخ ) -موسیقی حسن شماعی زاده و شعر اردلان سر افراز
۲) هفته خاکستری-موسیقی واروژان و شعر شهریار قنبری
۳) وحدت-موسیقی اسفندیار منفرد زاده و شعر سیاوش کسرلیی
۴) خواب در بیداری
۵) برف-موسیقی فرهاد و فریدون شهبازیان.

۱۳۸۵/۱۰/۳۰

پدرسگ گفتم قدمتون روی چشم
نگفتم پاتو بزاری رو تخمم
.
.
حمال زبون نفهم !

۱۳۸۵/۱۰/۲۷


.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
این اصلا یک تصویر رمانتیک نیست بلکه همین چند لحظه قبل سیاوش خان ( به ضم واو ) به دلایل نامعلومی خودش را از این پنجره پرت کرد پایین.

۱۳۸۵/۱۰/۲۶

چند چیز کاملا بی ربط :

**توجه : این چیز با آنیکی چیز خیلی فرق میکند.

1) تا چند روز دیگر جشنواره فیلم شروع میشود و من دارم کلی با یادش کیف میکنم ( به
دو علت کیف میکنم اول اینکه من خوره فیلمم(البته بجز گیس بریده و آتش بس و هزار %^&$#% دیگه ) دوم اینکه در سه سال گذشته بخاطر همزمانی با امتحاناتم نتوانستم بروم جشنواره و امسال میتونم (امیدوارم که مشکل خاصی پیش نیاید )


2) یادم نمیاد

3) من در مدت امتحانات مقدار کتاب غیر درسی خواندنم چندین برابر میشود.و این بار دارم کلی با همسایه های احمد محمود حال میکنم.اگر گیرتان آمد یک گذری ازش بکنید.

4) دلم کلی برای عمه مرحوم ریموند کاخال ( ریموند برادر رامون است ) تنگ شده است.

5) بسه دیگه خسته نشدی اینقدر &*)^%^& خوندی؟ پاشو برو سراغ زندگیت.

۱۳۸۵/۱۰/۲۱

پسر ۲۵ ساله است
پسر یکهو ××،ـ٪×٫¤٪ میشود
پسر میرود جبهه
پسر دارد میشاشد
پسر صدای سوت میشنود
پسر نمیداند صدای چیست
پسر گرم میشود
پسر از گرما زیرپوشش را در میآورد
پسر میخواهد شلوارش را هم در بیاورد
پسر شلوارش را مشکوک می یابد
پسر چیزی میبیند( شاید هم چیزی را نمیبیند )
پسر چیزش را میجوید
پسر چیزش را نمی یابد
پسر دوزاریش میافتد
پسر چیزش به همراه دو چیز دیگرش کنده شده است
پسر سالها سپری میکند
.
.
.
.
.
.
پسر دیگر مرد شده است
مرد هنوز هم چیز ندارد
مرد خوشحال نیست
مرد به دیگران حسودیش می شود
مرد دیگر نمیتواند بگوید به تخمم
مرد نمیتواند از امکانات مخابرات استفاده کند
مرد نمی تواند دایورت کند
مرد با خود میگوید بی چیزی به ز بی آبرویی است
مرد با خود میگوید کاش *×*،٪* نشده بودم

۱۳۸۵/۱۰/۱۸

چند وقتی بود که می خواستم بنویسم تا امروز که موفق شدم:حرکت شهرداری یعنی مسابقه عکاسی با موضوع - زشت و زیبای شهر - به نظرم خیلی حرکت خوبی است و میتوانید اطلاعات بیشتر را روی تابلوهای نصب شده در شهر بدست بیاورید و به قول یادم نمیآید کی برای خودش نقطه روشنی است در تاریکی.
همین.

۱۳۸۵/۱۰/۱۵

در هر مرحله ای از زندگی آدم ها با یکسری کلمه یا جمله که فقط برای خودشان معنی میدهد زندگی میکنند. آن کلمه ها و جمله ها را هزار بار در دلشان میگویند. و دوست دارند تا هزار بار برای دیگران هم بگویند و بعضی اوقات هم میگویند و دیگران هم میگویند آهان که یعنی من فهمیدم تو چی میگویی ولی صورتشان داد میزند که ... ( البته اگر دیگران بفهمند عجیب است ). بعد از هزار بار گفتن آن کلمه و جمله ها فراموش می شوند و میرویم سراغ کلمه یا جمله بعدی که وصف حال دوره بعدی زنگیمان است ولی هر کدام از این کلمه ها تا آخر عمر برای آدم بیانگر یک دوره از زندگی است مثلا :

- هنوز خیلی کار دارم که انجام دهم
- خدا میداند
- هانری
- زندگی مدل فرانسوی
- بی خیال بودن
- حالا فراموش کنم چی میشود مگه؟
- مال خودم است
.
.
.
.
دیدی نفهمیدی من چی میگم - گفته بودم که !!!

۱۳۸۵/۱۰/۱۳

نشسته ام
ایستاده است
به من لبخند میزند
به خودم میخندم
زیر چشمی نگاهم میکند
در دل قهقه میزنم
دلم از قهقه درد میگیرد
از درون به خودم میپیچم
چشمانم سیاهی میرود
از پشت به دیوار تکیه میدهم
چشمانم را باز میکنم
چیزی یادم نمی آید
این چند وقته خیلی خوب یاد گرفته ام که چطوری فراموش کنم
خیلی خوب
خیلی خوب
.
.
.
.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?