۱۳۸۵/۰۱/۲۱

گریزی نیست

هیچ گریزی نیست

حوسم در مقابل حوست همواره سرابی بیش نبوده است

تو مرا چنان به خود میخوانی که برایم گریزی نیست

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

آخه پدرسگ , اینقدر گنده ای که از دست نیروی گرانشت نمیشه در رفت.
Comments:
Va man ham !!!
 
Va man ham !!!
 
ارسال یک نظر



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?